فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 240
ابر آذاري برآمد باد نوروزي وزيد ، وجه مي مي خواهم و مطرب که مي گويد رسيد شاهدان در جلوه و من شرمسار کيسه ام ، بار عشق و مفلسي صعب است مي بايد کشيد قحط جود است آبروي خود نمي بايد فروخت ، باده و گل از بهاي خرقه مي بايد خريد گوييا خواهد گشود از دولتم کاري که دوش ، من همي کردم دعا و صبح صادق مي دميد با لبي و صد هزاران خنده آمد گل به باغ ، از کريمي گوييا در گوشه اي بويي شنيد دامني گر چاک شد در عالم رندي چه باک ، جامه اي در نيک نامي نيز مي بايد دريد اين لطايف کز لب لعل تو من گفتم که گفت ، وين تطاول کز سر زلف تو من ديدم که ديد عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق ، گوشه گيران را ز آسايش طمع بايد بريد
تير عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
،
اين قدر دانم که از شعر ترش خون مي چکيد
تعبیر:
غرور و آبروی خود را به خاطر منافع کوچک و بی ارزش از دست نده. به آنچه داری قناعت کن و بلندپرواز نباش. در راه دوستی صادق و محکم باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 345
بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم ، زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم آه کز طعنه بدخواه نديدم رويت ، نيست چون آينه ام روي ز آهن چه کنم برو اي ناصح و بر دردکشان خرده مگير ، کارفرماي قدر مي کند اين من چه کنم برق غيرت چو چنين مي جهد از مکمن غيب ، تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم شاه ترکان چو پسنديد و به چاهم انداخت ، دستگير ار نشود لطف تهمتن چه کنم مددي گر به چراغي نکند آتش طور ، چاره تيره شب وادي ايمن چه کنم
حافظا خلد برين خانه موروث من است
،
اندر اين منزل ويرانه نشيمن چه کنم
تعبیر:
خود را مأیوس و افسرده می بینی و از بدخواهی دشمن شکوه و شکایت داری. خود را نباز و دل به تقدیر بسپار. هر چه خیر است پیش می آید. به خدا توکل کن و با دوستان دانا مشورت کن تا راه چاره ای پیدا شود.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 365
عمريست تا به راه غمت رو نهاده ايم ، روي و رياي خلق به يک سو نهاده ايم طاق و رواق مدرسه و قال و قيل علم ، در راه جام و ساقي مه رو نهاده ايم هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ايم ، هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ايم عمري گذشت تا به اميد اشارتي ، چشمي بدان دو گوشه ابرو نهاده ايم ما ملک عافيت نه به لشکر گرفته ايم ، ما تخت سلطنت نه به بازو نهاده ايم تا سحر چشم يار چه بازي کند که باز ، بنياد بر کرشمه جادو نهاده ايم بي زلف سرکشش سر سودايي از ملال ، همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ايم در گوشه اميد چو نظارگان ماه ، چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده ايم
گفتي که حافظا دل سرگشته ات کجاست
،
در حلقه هاي آن خم گيسو نهاده ايم
تعبیر:
با همه ی توان خود در راه مقصود تلاش و کوشش کن و اعتنایی به حرف دیگران نکن. آنچه که بدست آورده ای با سعی و تلاش خودت به دستت رسیده، پس مراقب باش تا آن را به آسانی از دست ندهی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 312
بشري اذ السلامه حلت بذي سلم ، لله حمد معترف غايه النعم آن خوش خبر کجاست که اين فتح مژده داد ، تا جان فشانمش چو زر و سيم در قدم از بازگشت شاه در اين طرفه منزل است ، آهنگ خصم او به سراپرده عدم پيمان شکن هرآينه گردد شکسته حال ، ان العهود عند مليک النهي ذمم مي جست از سحاب امل رحمتي ولي ، جز ديده اش معاينه بيرون نداد نم در نيل غم فتاد سپهرش به طنز گفت ، الان قد ندمت و ما ينفع الندم
ساقي چو يار مه رخ و از اهل راز بود
،
حافظ بخورد باده و شيخ و فقيه هم
تعبیر:
به زودی به مراد و آرزوی خود می رسی. قدر لحظات را بدان و موقعیت شناس باش. در غیر اینصورت نادم و پشیمان خواهی شد. با هر کسی راز خود را در میان نگذار.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 289
مجمع خوبي و لطف است عذار چو مهش ، ليکنش مهر و وفا نيست خدايا بدهش دلبرم شاهد و طفل است و به بازي روزي ، بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش من همان به که از او نيک نگه دارم دل ، که بد و نيک نديده ست و ندارد نگهش بوي شير از لب همچون شکرش مي آيد ، گر چه خون مي چکد از شيوه چشم سيهش چارده ساله بتي چابک شيرين دارم ، که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش از پي آن گل نورسته دل ما يا رب ، خود کجا شد که نديديم در اين چند گهش يار دلدار من ار قلب بدين سان شکند ، ببرد زود به جانداري خود پادشهش
جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در
،
صدف سينه حافظ بود آرامگهش
تعبیر:
مسائل زندگی را جدی بگیر و از آنها سرسری نگذر. قدر خود را بدان و اعتماد به نفس داشته باش. بی مسئولیتی در زندگی خانوادگی بزرگترین آفت است. از مشورت با دیگران بهره مند شو.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 184
دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند ، گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت ، با من راه نشين باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشيد ، قرعه کار به نام من ديوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ، چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد ، صوفيان رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نيست که از شعله او خندد شمع ، آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب
،
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
تعبیر:
مشکلی که برایت پیش آمده به زودی برطرف می شود. چشم خود را باز کن و از فرصت ها استفاده کن. بیهوده برای خود گرفتاری و مشکل درست نکن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 108
خسروا گوي فلک در خم چوگان تو باد ، ساحت کون و مکان عرصه ميدان تو باد زلف خاتون ظفر شيفته پرچم توست ، ديده فتح ابد عاشق جولان تو باد اي که انشا عطارد صفت شوکت توست ، عقل کل چاکر طغراکش ديوان تو باد طيره جلوه طوبي قد چون سرو تو شد ، غيرت خلد برين ساحت بستان تو باد
نه به تنها حيوانات و نباتات و جماد
،
هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد
تعبیر:
شما پیشرفت زیادی می کنید. با حسن خلقی که دارید همه به شما علاقمند هستند. از خوبی و مهربانی دست بر ندار که راز موفقیت شما در همین خصلت است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 300
هزار دشمنم ار مي کنند قصد هلاک ، گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک مرا اميد وصال تو زنده مي دارد ، و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بويش ، زمان زمان چو گل از غم کنم گريبان چاک رود به خواب دو چشم از خيال تو هيهات ، بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زني به که ديگري مرهم ، و گر تو زهر دهي به که ديگري ترياک بضرب سيفک قتلي حياتنا ابدا ، لان روحي قد طاب ان يکون فداک عنان مپيچ که گر مي زني به شمشيرم ، سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک تو را چنان که تويي هر نظر کجا بيند ، به قدر دانش خود هر کسي کند ادراک
به چشم خلق عزيز جهان شود حافظ
،
که بر در تو نهد روي مسکنت بر خاک
تعبیر:
ایمان به خداوند و خانواده، روزگار را برای تو با نشاط و لذت بخش می سازد. در برابر حوادث صبور باش و به خداوند و دوستانت تکیه کن تا امیدوارتر به مقابله با مشکلات بشتابی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 229
بخت از دهان دوست نشانم نمي دهد ، دولت خبر ز راز نهانم نمي دهد از بهر بوسه اي ز لبش جان همي دهم ، اينم همي ستاند و آنم نمي دهد مردم در اين فراق و در آن پرده راه نيست ، يا هست و پرده دار نشانم نمي دهد زلفش کشيد باد صبا چرخ سفله بين ، کان جا مجال بادوزانم نمي دهد چندان که بر کنار چو پرگار مي شدم ، دوران چو نقطه ره به ميانم نمي دهد شکر به صبر دست دهد عاقبت ولي ، بدعهدي زمانه زمانم نمي دهد
گفتم روم به خواب و ببينم جمال دوست
،
حافظ ز آه و ناله امانم نمي دهد
تعبیر:
نا امیدی را از خود دور کن. شک و تردید را از خود بران و اراده ی خود را قوی کن تا بتوانی بهتر تصمیم بگیری. بدون رنج و زحمت، هیچ چیزی به آسانی به دست نمی آید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 103
روز وصل دوستداران ياد باد ، ياد باد آن روزگاران ياد باد کامم از تلخي غم چون زهر گشت ، بانگ نوش شادخواران ياد باد گر چه ياران فارغند از ياد من ، از من ايشان را هزاران ياد باد مبتلا گشتم در اين بند و بلا ، کوشش آن حق گزاران ياد باد گر چه صد رود است در چشمم مدام ، زنده رود باغ کاران ياد باد
راز حافظ بعد از اين ناگفته ماند
،
اي دريغا رازداران ياد باد
تعبیر:
گرفتار غم و حسرتی و حادثه ای تو را تهدید کرده است. نا امید نباش. هر رنج و سختی عاقبت به خوشی و آسایش مبدل خواهد شد. هر فراقی به وصال خواهد انجامید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 109
دير است که دلدار پيامي نفرستاد ، ننوشت سلامي و کلامي نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران ، پيکي ندوانيد و سلامي نفرستاد سوي من وحشي صفت عقل رميده ، آهوروشي کبک خرامي نفرستاد دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست ، و از آن خط چون سلسله دامي نفرستاد فرياد که آن ساقي شکرلب سرمست ، دانست که مخمورم و جامي نفرستاد چندان که زدم لاف کرامات و مقامات ، هيچم خبر از هيچ مقامي نفرستاد
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
،
گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد
تعبیر:
از شخصی انتظار کمک و یاری داری. نا امید نباش. با جدیت و پشتکار به مقصود خود می رسی. اگر چه مشکلاتی در سر راه تو است اما صبر و تحمل کلید موفقیت است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 14 آذر 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 103
روز وصل دوستداران ياد باد ، ياد باد آن روزگاران ياد باد کامم از تلخي غم چون زهر گشت ، بانگ نوش شادخواران ياد باد گر چه ياران فارغند از ياد من ، از من ايشان را هزاران ياد باد مبتلا گشتم در اين بند و بلا ، کوشش آن حق گزاران ياد باد گر چه صد رود است در چشمم مدام ، زنده رود باغ کاران ياد باد
راز حافظ بعد از اين ناگفته ماند
،
اي دريغا رازداران ياد باد
تعبیر:
گرفتار غم و حسرتی و حادثه ای تو را تهدید کرده است. نا امید نباش. هر رنج و سختی عاقبت به خوشی و آسایش مبدل خواهد شد. هر فراقی به وصال خواهد انجامید.